حکایت ما و آن قورباغه در آب جوش


میگن اگر یک قورباغه رو توی ظرف آب داغ بندازی بلا فاصله بیرون میپره!
ولی
اگر همین قورباغه رو توی ظرف آب سرد بذاری و دمای آب رو به آهستگی بالا ببری، نه نتها بیرون نمیپره بلکه میپزه و میمیره ولی تکون نمیخوره.
---------------

حالا یک جورایی حکایت سالها زندگی ماست. یادمه سالها پیش دانشجو که بودم یک روز نوار کاستی از شجریان رو که 250 تومان بود با افزایش 50 تومانی به قیمت 300 تومان خریدم، ولی با خودم قرار گذاشتم اگر بیشتر از 500 تومان بشه دیگه هیچ آلبومی نخرم. الان که بیش از 2000 تومان هست و باز هم میخرم و ...
حساسیت ما به تورم، گرانی، حیف و میل ها، سوء مدیریت، از بین رفتن سرمایه ها، اتلاف وقتها، از بین رفتن استعدادها، محدودیت ها و بدتر شدن زندگی، صف بنزین و گاز، قطعی گاز و برق (مثلا همین برق، اوایل روزی 1 ساعت میرفت حالا اگر روزی 3 ساعت هم بی برق باشیم، چیزی نمیگیم شاید هم خوشحالیم که مثلا روزی 10 ساعت بی برق نیستیم.) چنان کم شده که حداکثر کاری که میکنیم "نچ نچ" گفتنه.


۳ نظر:

ناشناس گفت...

اگر امکانش رو داشتید،فیلم The Lives Of Others(http://www.imdb.com/title/tt0405094) رو ببینید.
دقیقا به همین موضوعی که شما گفتید اشاره کرده.
با این تفاوت که این داستان مربوط به زمانیه که آلمان شرقی و غربی بوده.
اونا سالها پیش فهمیدن مشکلشون چیه و حلش کردن،
ولی مردم ایران هنوز به خودشون نیومدن!

ناشناس گفت...

یه قورباغه خوب اونیه که همیشه یه پاش بیرونِ قابلمه باشه که اگه حس کردآب داره زیادی داغ میشه با یه جست جیش کنه تو قابلمه و بپره بیرون

ناشناس گفت...

یه مدل دیگش اینه که چون همه با هم توی قابلمه ایم خیالی نیست میگیم و می خندیم و به سلامتی همه مون یهویی دیدی پختیم. اما اگه مثلا یکی بره بیرون تنهایی خودشو نجات بده چه فایده داره؟ فوقش به اندازه چهارتا غورغور بیشتر عمر کنه غیر اینه؟