در مورد انتخابات آمریکا و اوباما همه ما چیزهایی شنیده ایم و میدانیم. اما امروز میخوام کمی در مورد نکته خاصی که به نظرم رسیده صحبت کنم. مسلما مقایسه انتخابات در ایران و امریکا خصوصا انتخاب خاتمی و اوباما، به قول بعضی ها قیاس مع الفارق است! چراکه همه چیزش فرق میکند ولی یک نکته کمابیش مشترک هست و آن حسی است که آنروز مردم ایران پس از انتخاب خاتمی داشتند و امروز مردم آمریکا بعد از انتخاب اوباما دارند. این حس از جنس شور و حسیست که مردم ایران قبلا هم درسال 57 داشتند.
نکته مهمی که باید حاکمان یک جامعه بزرگ به آن توجه داشته باشند، هدایت و استفاده مناسب از این انرژی تزریق شده به جامعه است. حسی که روز شنبه ساعت 2 بعد از ظهر سوم خرداد 76 بعد از قطعی شدن انتخاب خاتمی داشتیم یادتان هست؟ چه بر سر این شور آمد؟ آیا ایجاد چنین شوری در تاریخ یک ملت کاری آسان و ارزان است؟ آیا تلخ کردن کام مردم مسرور به جاست؟
در اینجا (آمریکا)تقریبا این شور دیده میشود. همه امیدوارند، همه آماده همکاری برای ایجاد تغییرند. البته میزان گرمی و سردی مردم اینجا کمتر از ما ایرانی هاست. یعنی کیفیتش یکیست ولی شاید کمیتش فرق کند.
همه این حرف ها برای این بود که بگویم اینجا میخواهند از این نیرو استفاده کنند و شعار " تغییر" را عملی کنند.
ویدئوی زیر که توسط تعداد زیادی از هنرپیشه ها و خوانندگان و افراد معروف آمریکا اجرا شده را ببینید.
عنوان آن این است:
I pledge allegiance to Obama
من به پیروی از اوباما، پیمان میبندم
بخشی از متن کلیپ بالا:
جمله اوباما :
So let us summon a new spirit of patriotism, of responsibility, where each of us resolves to pitch in and work harder and look after not only ourselves but each other
پس بیایید روح وطن پرستی و حس مسئولیت را فراخوانیم چرا که تک تک ما برآنیم که با سخت کار کردن و مراقبت از نه نتها خود بلکه یکدیگر، در آن نقش داشته باشیم.
من پیمان میبندم
من پیمان میبندم
که بیشتر لبخند بزنم
که بیشتر عشق بورزم
که پدر و مادر بهتری باشم
من پیمان میبندم
که وقتم را بدون چشمداشت برای کودکان بیمار اختصاص دهم
که به همکاریم با یونیسف برای تبدیل اینجا به جایی بهتر برای کودکانمان ادامه دهم
که صدای کسانی باشم که صدایی ندارند
که خودم را یک آمریکایی بدانم نه یک آفریقایی-آمریکایی (سیاه پوست)
که همیشه کشورم را با غرور، وقار و صداقت جلوه بدهم
که برای کشورم خدمات داوطلبانه انجام دهم.
من پیمان میبندم
که در هنگام رانندگی به دیگران توهین نکنم
تا برای درمان آلزایمر کمک کنم
تا به مردم مسن کشورم کمک کنم
تا به غریبه ها محبت بیشتری نشان دهم
من پیمان میبندم
تا همسایه هایم را ببینم و اسمهایشان را بدانم و به آنها لبخند بزنم
و بپرسم چگونه میتوانم امروز کمکی بهشان بکنم
تا برای خواهرها و برادرانم مربی خوبی باشم
تا مصرف پلاستیک را در زندگیم کم کنم (حتی با کم کردن مصرف بطری آب معدنی)
تا 500 درخت بکارم تا به سیاره ام کمک کنم
که با مصرف کمتر کیسه های پلاستیکی فروشگاهها، کمک به محیظ زیست کنم
تا کمتر مصرف کنم و بیشتر بکارم
تا ماشین هایبرید (برق و بنزین) بخرم
تا آهسته تر برانم تا کمتر بنزین مصرف کنم
من پیمان میبندم
تا آدم بهتری باشم
تا به تحصیل کودکان کمک کنم
که با آزادی یک میلیون برده در جهان کنم کنم
که هر روز چیز تازه ایی یاد بگیرم
تا اول خودم را تغییر بدهم قبل از اینکه از دیگران بخواهم
.
.
.
شما چه پیمان میبندید؟
من پیمان میبندم
که خدمتگزاری برای رییس جمهورم و همه مردم دنیا باشم
چراکه با هم میتوانیم
چراکه با هم هستیم
وبا هم به تغییری که به دنبالش هستیم خواهیم رسید.
لینک دانلود ویدئو
--------------------------------
راستی
کمی به جمله ها دقت کنید خیلی از آنها در تعلیماتی که در اسلام هست شبیهند نه؟
چند تا علامت سوال و تعجب.
--------------
پی نوشت: یکی از خوانندگان کمنتی گذشته که لازم دیدم توضیح بدم: کامنت ایشان: "نمی دونم چرا همه جا دنبال این میگردی که یه جوری همه چیز رو به اسلام شبیه بدونی. برای اینکه خیلی به این چیزا علاقه داری٬ یکمی کتاب های یهودی بخون ببین که چقدر اسلام و قرآن از روی آنها کپی شده. البته یک کاره راحتتر٬ کتاب های زرتشتی رو با قرآن و رساله ها مقایسه کن. گاهی خط به خط کپی شده. سعی کن از این فرصتی که مفتی گیر آوردی( به لطف همین غیر مسلمان ها که اجازه میدن تو و امثال تو بیان تو این کشور) یکم دیدت رو باز کنی. این مردم٬ فرهنگ و روش زندگی شان بسیار با خرافاتی بنام اسلام فرق داره."
نخست اینکه انصاف نیست از این همه مطلبی که نوشتم به جملهٔ آخرش ایراد بگیرید (-:
-
دوم اینکه یادم نمیاد در وبلاگم همه چیز رو به اسلام ربط داده باشم !
سوم اینکه با این جمله میخواستم بگم در کشور ما که عمدهٔ مردم لااقل اسما مسلمان هستند و سالهاست این حرفها رو میشنوند در جامعه عملا اثر زیادی از آن نمیبینیم.
-
در حالی که در آمریکا قطعا میشه گفت با تعقل بهش رسیدند. نه با خوندن تورات و انجیل.
اصلا چه فرقی میکنه منبع این تفکر کجاست. من که در مورد اینکه اصل فلان موضوع در تورات یا انجیل یا قران هست تعصبی ندارم . ایرادی که به من گرفتید به خودتون هم وارده. مهم اینه که ما داریم و استفاده نمیکنیم ولی اینها نداشتند و بهش رسیده اند.
داشتم روز آنلاین را میخواندم که این قسمت از سخنرانی عبداله نوری را مناسب بحث بالا دیدم: تا نظر شما چه باشد!
۱۳ نظر:
نمی دونم چرا همه جا دنبال این میگردی که یه جوری همه چیز رو به اسلام شبیه بدونی. برای اینکه خیلی به این چیزا علاقه داری٬ یکمی کتاب های یهودی بخون ببین که چقدر اسلام و قرآن از روی آنها کپی شده. البته یک کاره راحتتر٬ کتاب های زرتشتی رو با قرآن و رساله ها مقایسه کن. گاهی خط به خط کپی شده. سعی کن از این فرصتی که مفتی گیر آوردی( به لطف همین غیر مسلمان ها که اجازه میدن تو و امثال تو بیان تو این کشور) یکم دیدت رو باز کنی. این مردم٬ فرهنگ و روش زندگی شان بسیار با خرافاتی بنام اسلام فرق داره.
یکی از خوانندگان کمنتی گذشته که لازم دیدم توضیح بدم:
کامنت ایشان:
"نمی دونم چرا همه جا دنبال این میگردی که یه جوری همه چیز رو به اسلام شبیه بدونی. برای اینکه خیلی به این چیزا علاقه داری٬ یکمی کتاب های یهودی بخون ببین که چقدر اسلام و قرآن از روی آنها کپی شده. البته یک کاره راحتتر٬ کتاب های زرتشتی رو با قرآن و رساله ها مقایسه کن. گاهی خط به خط کپی شده. سعی کن از این فرصتی که مفتی گیر آوردی( به لطف همین غیر مسلمان ها که اجازه میدن تو و امثال تو بیان تو این کشور) یکم دیدت رو باز کنی. این مردم٬ فرهنگ و روش زندگی شان بسیار با خرافاتی بنام اسلام فرق داره."
*
نخست اینکه انصاف نیست از این همه مطلبی که نوشتم به جملهٔ آخرش ایراد بگیرید (-:
*
دوم اینکه یادم نمیاد در وبلاگم همه چیز رو به اسلام ربط داده باشم !
*
سوم اینکه با این جمله میخواستم بگم در کشور ما که عمدهٔ مردم لااقل اسما مسلمان هستند و سالهاست این حرفها رو میشنوند در جامعه عملا اثر زیادی از آن نمیبینیم.
*
در حالی که در آمریکا قطعا میشه گفت با تعقل بهش رسیدند. نه با خوندن تورات و انجیل.
*
اصلا چه فرقی میکنه منبع این تفکر کجاست. من که در مورد اینکه اصل فلان موضوع در تورات یا انجیل یا قران هست تعصبی ندارم . ایرادی که به من گرفتید به خودتون هم وارد. مهم اینه که ما داریم و استفاده نمیکنیم ولی اینها نداشتند و بهش رسیدند.
خدا را شکر که مردم اینجا (امریکا)با فرهنگ هستن و به عقاید دیگران احترام میگذارند و مثل اقای مهیار تنگ نظر نیستند
آقای مهیار که چشم ندارن موفقیت و بلندنظری دوستان ما رو ببینن لطفاً بشینن تو این مملکت خراب شده و بپوسن. به نظر من لیاقت خوندن این وبلاگ رو ندارین چه برسه به نظر دادن به مطالب. البته ببخشیدا!!!!! خودتون رو خیلی اهل مطالعه می دونین درصورتیکه مشخصه که بی سوادین!!!!دقیقاً مثل خیلی از هموطنانم که خودشون رو اهل فرهنگ و مطالعه میدونن ولی میشینی پای صحبتشون هیچی بارشون نیست.
نسرین:
مهیار پسرم،چون تمام کتاب های آسمانی از جانب خداوند است بعضی مطالب، شبیه هم هستند نه اینکه کپی شده باشند. تو هم سعی کن در لاتاری شرکت کنی. اگر امتیازاتی مثل محمد عزیز داشته باشی، حتماً برنده می شوی.
محمد جان به نکته خوبی اشاره کردی. چند تا نکته به ذهنم اومد که بگم. در مورد کیفیت و کمیت گرمی و سردی مردم اینجا نکته یی رو گفته بودی میخواستم این سوال رو بپرسم که مبنای این حرفت چیه؟ و اساسا این مقایسه برا چیه؟ نکته بعدی اینکه من اینجا مسیحیانی دیدم که من رو یاد برخی از برادران عزیز مسلمان! مینداخت. احتمالا تو هم در آنده خواهی دید.
سلام ؛ ميدونم كه منظور شما از مطلبي كه نوشتيد حمايت از اسلام در برابر ديگر اديان نيست و اهميتي هم نميدم كه باشه يا نه! ولي در خصوص ادعاي كساني كه از گذشته پر افتخار خودشان ياد ميكنند و از اون به عنوان سرپوشي بر بي لياقتي امروزشون استفاده ميكنند لازم است بگم كه : ملتي كه به درجه اي از شعور رسيدديگر به عقب بر نميگردند . وضع ملتها بهتر از امروز نبوده ! شايد در قرن 14 جوامع اسلامي در مقايسه با جوامع قرون وسطي اي غربي بسيار متمدن تر و عقل پذير تر بودند ولي اين عقل گرائي در بين ملتها حاكم نبوده . چرا كه اگر اينچنين بود امروز وضع ما اين نبود. ضمنا بجاي استفاده از كلمه اسلام بهتر است بگوئيم سنت تا باعث مناقشه نشود چون چيزي كه در غرب استقرار دارد مدرنيست است نه مسيحيت ! نمود مسيحيت آن بود كه غربيها خيلي وقت پيش پشت سر گذاشتند . متشكرم .
جالبه كه درستً در دقيقه سوم اين كليپ چهره خانم شهره آغداشلو بهمراه پيمان وي نشان داده مي شود.
گذشته از اين به خودمان حق ميدهم كه در درك مفهوم و مصداق پلوراليزم اجتماعي آنچنانكه در غرب وجود دارد كمي مشكل داشته باشيم.
با آرزوي موفقيت
هی رفیق!
یه ماهه که داری پیمان می بندی
خسته شدیم برو سر یه مطلب جدید
یعنی اونور آب از این روز تا اون روز هیچ خبر تازه ای نمیشه؟
چند پست عقب تر در مورد درست کردن ماست گفته بودی حالا اگر اونجا هم هوس خوردن پنیر تازه کردی این راه حلشه البته خیلی سریع و زود
ابتدا دو سوم شیر تو بجوشون یعنی شروع به جوشیدن بکنه و از روی شعله بردار سپس یک سوم شیر که مونده و باید دماش در حد 3- 4 درجه سانتیکراد باشه رو یک هو بریز تو اون شیر جوش میبینی که شیر لخته میشه الان باید اونو تو یه تنظیف (یه پارچه نخی که اب به راحتی ازش رد بشه) بریزی و بزاری که آبش بره البته میتونی یه چیز سنگین بزاری روی اون که بهتر آبش در بیاد بزار 2 ساهتی بمونه حالا لخته شما شکل پنیر رو گرفته مقداری نمک بهش بزن و استفاده کن البته میتونی 1 - 2 روز بزاری تو یخچال تا خشک بشه بعد بریزی تو آب نمک که اگر خواستی بگو برات طرز تهیه اشو بگم
kokok
با سلام خدمن آقاي قلمبر من از همكارهاي شما در ايران خودرو ديزل هستم و آشنايي با وبلاگ شما از زماني بود كه آبشار بيشه را معرفي كردي در كل وبلاگ جالبي داري راستي نگفتي كه آيا از طريق گرين كارت به آمريكا رفتي ممنون ميشم كه راهنمايي بفرماييد با تشكر
دوست ناشناس ایران خودرو دیزلی
ممنون از لطفی داری باید بگم که بله از طریق لاتاری گرین کارت اینجا هستم
سوالی باشه در خدمتم
ارسال یک نظر