پرویز مشکاتیان رفت. به همین سادگی بزرگمردان موسیقی وفرهنگ کشورمان را ازدست میدهیم. از زمانی که موسیقی را شناخته ام آثار مشکاتیان را میپسندیدم. با لذت شنیدن آثار او بزرگ شده ام، آثار بزرگی مثل نوا، دستان، بر آستان جانان، دودعود و دهها اثر دیگر.
یادم میاید در دوران نوجوانی در حالی که در کنار پدرم در ماشین نشسته بودیم و از شنیدن "نوا"ی مشکانیان و شجریان لذت میبردم از پدرم پرسیدم ممکن هست که روزی این خلاقیت مشکاتیان روزی خاموش شود و ایده جدیدی برای ساخت چنین شاهکارهایی نداشته باشد؟
آن روز پدرم میگفت چون خودت این استعداد را نداری چنین تصوری میکنی، ولی برای کسی مانند او چنین اتفاقی نخواهد افتاد.
ولی..
نمیدانم چه بگویم و اسمش را چه بگذارم. دست روزگار؟ سیاست های حکومت؟ اختلافات سنتی میان هنرمندان سنتی؟ هر چه بود بعد از چند سال مشکاتیان را از ما گرفت. خیلی پیش از چنین روزی که جسمش را به خاک میسپاریم.
همه علاقمندان موسیقی سنتی از اختلاف بین شجریان و مشکاتیان خبر دارند. گرچه سال گذشته خبر رفع این کدورت و امکان اجرای کارهای مشترک این دو بزرگوار خوشحالمان کرد، ولی مشکاتیان زمانی برای این مهم نداشت.
فارغ از تمام بحث ها و حرف و حدیث و فارغ از علل اصلی چنین اختلافاتی که همیشه گریبان موسیقی ما را گرفته است، به نظر من یک هنرمند باید رسالتی در خود احساس کند و خود را سرمایه و معدنی گرانبها برای ملتش بداند. معدنی که خود و دیگر هنرمندان هم عصر باید به کمک یکدیگر آن را بکاوند.
متاسفانه یکی پس از دیگری چنین سرمایه هایی را از دست میدهیم. تا کی باشد که مادر میهن دوباره شجریان و مشکاتیانی را هم عصر هم بزاید.
خداوندا! ماهها و سالهاست که خبر بد میشنوم و روحم در حسرت شنیدن خبری مسرت بخش میسوزد. راستی شما چنین حسی ندارید؟
این قطعه محزون از آلبوم سرو آزاد با صدا و اجرای مشکاتیان، حرف دل ماست.
امشب همه غمهای عالم را خبر کن!
بنشین و با من گریه سر کن، گریه سر کن
ای میهن ، ای انبوه اندوهان دیرین
ای چون دل من ، ای خموش گریه آگین
در پرده های اشک پنهان ،کرده بالین
ای میهن ،ای داد
از آشیانت بوی خون می آورد باد
بربال سرخ کشکرت پیغام شومی است
آنجا چه آمد بر سر آن سرو آزاد؟
ای میهن ، ای غم
چنگ هزار آوای بارانهای ماتم
در سایه افکند کدامین ناربن
ریخت خون از گلوی مرغ عاشق؟
مرغی که می خواند مرغی که می خواست پرواز باشد …
ای میهن ،ای پیر
بالنده ی افتاده، آزاد زمینگیر!
خون می چکد اینجا هنوز از زخم دیرین تبرها .
ای میهن!
در اینجا سینه ی من چون تو زخمی است .
در اینجا، دمادم دارکوبی بر درخت پیر می کوبد،
دمادم
ه . ا . سایه
و این هم قطعه ی پرشور "جامه دران" از ایشان (آلبوم افشاری مرکب- آواز: بسطامی)، از دقیقه 2 به بعد چهارمضراب زیباییست، تو گویی دونوازنده مینوازند.
این هم قطعه "دل انگیزان" از کارهای بی بدیل ایشان از همان آلبوم
روحش شاد